بامداد خمار رو خوندم ، خوبه بنظرم، خیلی قدیمیه مال زمانیکه که مردم اسمشون ملک و ملوک داشته . یه خانواده پولدارن سه تا دختر دارن یکی از دخترا قرار بوده با پسر عمویش که اونم پولدار بوده ازدواج کنه ولی عاشق یه آهنگر میشه، خلاصه ازدواج میکنن و مشکلات بعدش.... قشنگه بنظرم